-
فصل جدید
دوشنبه 15 آذرماه سال 1395 17:34
فصل جدید انشای زندگی من امروز آغاز شده است... دیگر نمی خواهم که بیشتر بدانم ...خسته ام .خسته ام از همه این بودن ها و نبودن ها من همینم که هستم از من گذشته است... چه حرف خنده داری. گریه می کنم می خندم و فقط می نویسم از نبودن از شدن از تنهایی از اینجا از آنجا از هرکجا از از از ..... شما تمام کسانی که از بودم راضی و از...
-
آخرینم محکوم
جمعه 28 فروردینماه سال 1394 18:14
برای تو می نویسم که می خواستمت آشنا تر از باروت به صدای جنگ در گیر تر از خون با رگت برای گریه های آخرم در شبت برای گرفتن عکس از تن تنهاییت برای باری به هر جهتم برای شنیدنت ، سخت درد بود برای خواندن کتاب آخرت زیر رگبار برای گفتن چقدر دوستت ..سنگبار هیــــــــــــس! و آخرین شانزده سالگی محکوم م.مسکوت 1394/1/28
-
پنکه سقفی - برگرفته شده از وبلاگ بانوی شهر
پنجشنبه 25 دیماه سال 1393 19:47
پنکه سقفی فرد دروغگویی می میرد و به جهان آخرت می رود. در آنجا مقابل دروازه های بهشت می ایستد سپس دیوار بزرگی می بیند که ساعت های مختلفی روی آن قرار گرفته بود. از یکی از فرشتگان می پرسد: این ساعت ها برای چه اینجا قرار گرفته اند؟ فرشته پاسخ می دهد: این ساعت ها ساعت های دروغ سنج هستند و هر کس روی زمین یک ساعت دروغ سنج...
-
مشکوک
جمعه 8 فروردینماه سال 1393 19:09
هیس!!!! بسه!فقط برو شــــــــک دارم به شب به روز به باران هم شک دارم به نگاهت به صدایم شک دارم من به شک هم شک دارم چون : می ترسم که لابلای باران هم آلت ببارد
-
دلتنگی
جمعه 7 تیرماه سال 1392 12:32
سخن می گویمت آوارهایی چنان سهمگین که ضربه هایی سخت مغمومانه را از دل ترس تاریک تنهاییم به دست پر لطافت شبنم گداز جدایی در درونم می کشاند دل تنگ / دلتنگ دو واژه-/- دو حرف-/- دو درد و دل آنقدر دلت را تنگ کردی که مرا اذن دخولی نیست و هر روز به این رطب تلخ فکر می کنم که کجای این راه درست/درست نیست م.مسکوت
-
قطارها هم گفتند نرو
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 15:29
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امید به وصالت مشتق عدد در صفر عشقمان می شود که دَرَد این درد کبر ارور مغزم که هیچوقت کسی نیست بی عقلی عقلم اصلا هم نفسی نیست مرور خاطره ها و هی غصه خوردن اس ام اس درفت شده ی گوه خوردن درد کشیدم پشت داد قطارها چندبار گفتی دوستت دارم/ها؟ وجودت را وجود کن و داد بکش...
-
آزادی
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 13:32
آزادی باید برای تفکر باشد کسی که فکر نمی کند در قفسی که زندگی می کند احساس آزادی می کند. م.مسکوت
-
ابطال این شدم
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 01:33
خونم دلم در خودکار بود و این صفحه شد کرام الکاتبینم Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 آن رفیقی که در اندیشه ی گرگ حاضر بود آن نمازی که نخواندیم و همش باطل بود Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false...
-
تنهایت/هان!
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 03:57
در تنهایی جمع پشت سرت خون انگور داغ خوردم پشت سرت کوله کوله درد بردم پشت سرت غریبه ایی که آشنا شد پشت سرت قطره قطره مرگ بودم در تنهایی فرد مردی نبود کسی که در من بود غصه خورد اگرچه نامردم بود چند حلقه سیگار دارش شد بدان همان عشق دیوارش بود م.مسکوت
-
این پست موضوع ندارد
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1391 23:56
به مغزهای نعوظ کرده ی کمر گیر به فکرهای پر و شلاق های شکم سیر به لیسانسه های بی سواد و اساتید دلگیر به شکم های خالی و جیب های هواگیر به دست های ضربدری پشت کمر جوانهای جوگیر به می نویسم این بار با چشم غلط گیر به روزمان روزه گرفته است شب گیر به افکار روشن فکری در دستان این فالگیر به نفس های گرگ و گوسفندان نفس گیر به...
-
داستان من و تو
دوشنبه 23 بهمنماه سال 1391 01:37
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 از پشت تمام افکار و واژه ها خودم را بیرون کشیدم و این شد انشای جهان من و تو فقط برای من و تو به گریه دار ترین خنده ی تو به خنده دار ترین گریه ی من به تمام حرف های سکوت من و تو به تمام کشتن خود من به تمام شانه های بی تفاوتی تو -------------- این آخرین بغض سکوت جهان...
-
ایمان قرآن
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 17:19
هنوز حس قشنگی در تو جان دارد. هنوز حرف قشنگی به تو ایمان دارد. من و این لحظه درون سادگیه خویش هنوز قرآن به کلام ت ایمان دارد. محمد مسکوت
-
آرزویی آن طرف رویا
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 21:47
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امروز گلی را دیدم که از نگاهت جامه اش را درانده بود و در پیشواز قدومت آهنگ شهادت زیباست را می نواخت....
-
رباعی گل
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 16:24
وقتی که تو را می بینم گویی از این عالم سیرم وقتی که تو هستی پیشم گل گفت دیگر من پیر پیرم
-
احساس این روزای من
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 17:41
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 احساس این روزای من شبیه آن قرآنی ست که سوخت و دم برنیاورد . احساس این روزای من شبیه کلاغ داستان کودکی ام شده که هنوز به خانه اش نرسیده است . احساس این روزای من شبیه انتظار باران از ابری سفید است . شبیه فرار من از مرگ شبیه آسمان خراش فقر و شبیه حس...
-
پسته ها
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 15:47
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 من پر از دردم ولی ... هنوز پسته ها می خندند به دردهای من؟! نخدید ای پسته های بی ...
-
قلم اسیر
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1391 10:09
می گوید و می رقصد قلم نباید قلم ازدست کسی افتادن ای قلم از آزادی ننویس خود اسیر سر انگشتانی شاید که کمی فرامُش کاری آنچه گویی ، ننمایی ظاهرت پیداست بسی ریا داری آنچه گویی ننمایی آن یکی شاعری بود در ترس شعار آن یکی عاشقی بود در فکر وصال آن دنیای سهراب کو؟ آن کوکو ، آن سیب سرخ زندگی آن ریحان و فهش خام کودکی خسته ام خسته...
-
خران گشته اند دست بدعا
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1391 16:59
قرآن بسر دست بر دعا یاسین بخوان پر مدعا تاسف می خورد عالم خرها شده اند دست بدعا ------------------------ تو نکن دیگر مرا نصیحت مُردم شنیدم صحبت مردم منتظر سوژه شدند تا کنند اعلام حکمت ------------------------ ژول ورن زندگی رویاست؟ فکرت در پسِ فرداست؟ قلمی زن بنویس زندگی اجرای حکم زندگی ست
-
ابتذال زندگی
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 16:13
دل به دریا میزنم در قیل و قال زندگی خسته از پژمردنم پشت خیال زندگی در اتاق فکر من، آیینه تابوتم شده در نبردم، در کما، با احتمال زندگی کفشهایم رو به فردا پشت در کز کرده اند بنده ی دیروزم و حل سوال زندگی مثل یک گنجشک زخمی در هوای بیکسی بی رمق نوک میزنم بر سیب کال زندگی در همین بازی گل یا پوچ دل وا مانده ام کیش و ماتم...
-
حمله ی عشقی از جان نثاری
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 16:00
یکی از بیشترین وبلاگ هایی که من بهش علاقه پیدا کردم. توصیه می کنم شما هم برید. وبلاگ علی جان نثاری وقتی که نگاهم به نگاهش افتاد بیچاره سلام از دهانش افتاد تاثیر شدید حمله ی عشقی بود آن دخترک ساده فشارش افتاد علی جان نثاری
-
یوسف ، چاه ، زندان
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 15:54
از باغ می برند چراغانیت کنند تا کاج جشن های زمستانیت کنند پوشانده اندصبح تو راابرهای تار تنهابه این بهانه که بارانی ات کنند یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند ای گل گمان نکن به شب جشن می روی شایدبه خاک مرده ای ارزانیت کنند یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات...
-
لبخند بزن
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1391 13:42
لبخند که میزنی پیدایش می شود آنچه که مدت ها بود در درونم گم گشته بود ...
-
کوی عشق .. بهترین شعر در توصیف مکتب عشاق..
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1391 12:49
کوی عشق میرزا محمد رضی معروف به میررضی آرتیمانی از شاعران و عارفان مشهور زمان صفویه است که در نیمه دوم قرن دهم هجری قمری در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان به دنیا آمد. در ایام جوانی به همدان عزیمت و در آنجا مشغول تحصیل شد و در سلک شاگردان میرمرشد بروجردی درآمد. میررضی به علت شایستگی وافری که داشت زود مورد توجه شاه...
-
کوی عشق .. بهترین شعر در توصیف مکتب عشاق..
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1391 12:35
اثر کوی عشق از رضی الدین آرتیمانی شاعر و عارف زمان صفویه کوی عشق در خرابات مجانین کن گذر تا ببینی رسم و آئین دگر عادت اینجا ترک رسم و عادت است رسم، اینجا ترک جان و ترک سر کوی عشق است این و در وی صد بلا راه عشق است این و در وی صد خطر حضرت عشق است اینجا باش باش سر مده اینجا عنان آهستهتر اندر ادامه آمد به تفضیل تو ای...
-
کمی بخندیم
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 12:58
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!! میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه … ! بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت...
-
ترس
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 12:57
ترس نماز یک کودک ده ساله باشد ترس سکوت دلخراش این جاده باشد سوت پسرک در کوچه ی تاریک شب ترس افتادن از چاه در چاله باشد ترس موج خروشان از پس سنگها ترس قصد دیوار نویسی شب/رنگها صدای شنیدن رگبار فریاد و هاشور ترس قفس از ناله و از میله ها ترس در دستان من است و در نفس ترس این نماز است از کفر جرس ترس در قلب زمین در خاک و گل...
-
عید شد و من؟
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 12:56
گذر کرد خاطراتم من منتظر دیدن روی ماتم آه ، ماه ، راه است انتظارم کی بیاید خبری از معشوق و یارم از کنارت از کنارم گذر کرد تمام خاطراتم من هنوز در فکر یک قرارم / بی قرارم ...... بی قرارم
-
دعای سال نو!! حتما بخوانید
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 12:55
حتما حتما حتما بخوانید -- بد نیس بعضی وقت ها جدی بشیم خداوندگارا همه ممالک دنیا را به سمت پیـشرفت رهنمون شدی ، ما را عقب گرد فرمودی تـو را شـکـر می گوییم که لذت زندکی در تاریخ صدر اسلام وحتی جاهلیت قبل از آن را به ما عطا نمودی . خداوندا اگر چه شکمهایمان گشنه است، اگر چه حقوقی نمی گیریم ، اگر چه هزار آرزو در یک جیب و...
-
مرد کیست؟
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 12:53
ببار باران ببار بارن غصه خواب است تو بباران می کند در گریه چشمان ترم من ساده نبودم شاید که خرم در صدایت/سکوتم می خرامد از هیچم/همه را خوب می داند به آغاز رسیدم به پایان می رسانی فلسفه ی عشق را خیانت می نگاری می نگرم در اوج از سقوطت شدم سنگی رو به نزولت اشاعه ی صدای خط مفرد و من مرد تنهام روی یک سنگ بزرگ نوشته این جوان...
-
این دست دیگر سرد شده است
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 12:52
عشقم جوجه ایی شده در دستت بال بال می زند از دست خیال پرداز خویش ناراحت است و هی داد می زند چه فایده از مقصدی زیبا بی هدف مردی گام می زند سگی خانگی شده در خیابان رها سنگ با اشکهایش خنده ها می زند دنیایش روی ساعتی قفل کرد کلافه شد و پنجی بر دار می زند زیر هجوم آن نگاه های سرد مرد جنگ نشد و فرار می زند برای فرار از خویش...