لابلای باران هم آلت است

شعر گفتیم و بی شعوری خواندنم

لابلای باران هم آلت است

شعر گفتیم و بی شعوری خواندنم

ترس

ترس نماز یک کودک ده ساله باشد

ترس سکوت دلخراش این جاده باشد

سوت پسرک در کوچه ی تاریک شب

ترس افتادن از چاه در چاله باشد

ترس موج خروشان از پس سنگها

ترس قصد دیوار نویسی شب/رنگها

صدای شنیدن رگبار فریاد و هاشور

ترس قفس از ناله و از میله ها

ترس در دستان من است و در نفس

ترس این نماز است از کفر جرس

ترس در قلب زمین در خاک و گل

ترس آن سیب است در دست هوس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد